سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حکمت گمشده مؤمن است، پس باید آن را بطلبد؛ حتی اگر در دست شروران باشد . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :24
بازدید دیروز :73
کل بازدید :36581
تعداد کل یاداشته ها : 48
103/9/7
7:37 ص

همه چیز درباره مدارکی که در سال های جوانی باید بگیریم
دیگر آن سال هایی که پدر و مادر برایمان شناسنامه و کارت ملی گرفتند، گذشته اند. حالا که کارمان به سربازی و رانندگی و بانک و خارج رفتن افتاده، نوبت است که برای گرفتن کارت پایان خدمت، گواهینامه، مدارک بانکی و گذرنامه مان اقدام کنیم.

همه چیز درباره مدارکی که در سال های جوانی باید بگیریم
دیگر آن سال هایی که پدر و مادر برایمان شناسنامه و کارت ملی گرفتند، گذشته اند. حالا که کارمان به سربازی و رانندگی و بانک و خارج رفتن افتاده، نوبت است که برای گرفتن کارت پایان خدمت، گواهینامه، مدارک بانکی و گذرنامه مان اقدام کنیم.

گواهینامه

الان گرفتن گواهینامه به سختی سال های قبل نیست چون همه کارها را مؤسسات رانندگی انجام می دهند اما باز هم دانستن راه و چاه های گرفتن گواهینامه خالی از لطف نیست.

گرفتن انواع گواهینامه

یک چیزی که در همه گواهینامه های راهنمایی و رانندگی مشترک است: آیین نامه راهنمایی و رانندگی؛ یعنی اگر آیین نامه را خوب بلد باشید نصفی از راه را رفته اید. بعدش هم باید تکلیف سربازی تان روشن باشد. دم دست ترین و رایج ترین نوع گواهینامه ها که بیشتر از همه به درد شما می خورد گواهینامه پایه دو است. برای گرفتن پایه دو باید یک مدت تشریف ببرید آموزشگاه و دوره رانندگی را ببینید و بعد هم آیین نامه را امتحان بدهید و خوان آخر هم امتحان شهری است که بیشتر افراد هم در همین قسمت گیر می کنند.
بعد از اینکه همه کلاس هایتان را رفتید و به سلامتی امتحان شهری را هم قبول شدید، باید یک سری مدارک دیگر که شامل گواهی معاینه چشم و آزمایش خون و 6 قطعه عکس پشت سفید 3 در 4 و از همه مهم تر قبض هزینه ای که باید به حساب راهنمایی و رانندگی بریزید را می برید و تحویل می دهید.
پستچی تا چند روز دیگر گواهینامه را می آورد درب منزلتان. بعد از اینکه همه این مراحل را گذراندید یک گواهینامه به شما می دهند که مدت یک سال مشروط است به عدم تخلف. اگر در این مدت مشکلی درست نکردید، خود به خود گواهینامه تان تا پنج سال تمدید می شود.
یکی دیگر از گواهینامه هایی هم که خیلی به درد می خورد گواهینامه موتور سیکلت است. البته امتحان رانندگی موتور از ماشین اگر سخت تر نباشد، راحت تر نیست؛ برای اینکه باید از مانع های جور واجور رد بشوید و معمولاً بیشتر افراد در این قسمت حذف می شوند.
برای گرفتن پایه یک، اول از همه باید 23 سال را پر کرده باشید، بعد هم اینکه باید دو سال از گرفتن پایه دو شما گذشته باشد.
به علاوه برای امتحان رانندگی با ماشین های سنگین مثل کامیون باید اطلاعات کافی در مورد مسائل فنی ماشین هم داشته باشید.

چطور المثنی بگیریم

برای گرفتن گواهینامه المثنی لازم نیست تا دوباره از هفت خوان رستم آزمون آیین نامه و تست رانندگی عبور کنید، همین که خودتان بروید اداره راهنمایی و رانندگی محل سکونتتان کفایت می کند.
البته باید به همراه خودتان دو قطعه عکس 4^3 رنگی با زمینه سفید، تمام رخ، بدون استفاده از عینک، کلاه، کراوات و لباس نظامی و با رعایت موازین اسلامی و همین طور کپی کارت ملی و اصل شناسنامه هم ببرید. در کنار همه اینها باید جهت انجام معاینات به یکی از پزشکان مورد اعتماد ناجا هم مراجعه کنید.

گذرنامه

پسرها باید خدمت سربازی شان تمام شود تا بتوانند این سند مهم را از پلیس امنیت دریافت کنند. خانم ها هم که به غیر از اجازه پدر یا شوهر مشکلی برای دریافت گذرنامه یا پاسپورت ندارند. در میان عوام از پاسپورت به عنوان با کلاس ترین سند هویت یاد می شود. حالا ببینید شما این هویت با کلاس را دارید یا نه؟

گرفتن گذرنامه

تا زمانی که 18 سالتان تمام نشده ــ چه پسر باشید چه دختر ــ می توانید هم در گذرنامه بزرگ ترتان به عنوان همراه باشید هم اینکه پدر و مادرتان تحویل تان بگیرند و برایتان یک گذرنامه مستقل بگیرند. اما بعد از 18 سال برای پسرها پایان خدمت و برای دخترها اجازه همسر و یا پدر لازم است.
اگر از همه این خوان ها به سلامتی گذشتید باید تشریف ببرید به یکی از دفاتر پستی و فرم گذرنامه را دریافت کنید و بعد از اینکه فرم را پر کردید باید آن را به همراه یک سری مدارک شامل کپی تمام صفحات شناسنامه، کپی کارت ملی، دو قطعه عکس زمینه روشن، کارت پایان خدمت یا برگه معافیت به اداره گذرنامه می برید و بعد اگر مدارکتان کامل بود و مشکلی نداشتید در عرض یک هفته گذرنامه تان آماده می شود و می آید دم در منزلتان. البته باید 50، 40 هزار تومان هم به عناوین مختلف سبک شوید.

چطور المثنی بگیریم

گذرنامه، برگه هویت خطرناکی است، پس آن را گم نکنید. اما اگر به هر دلیلی گم اش کردید، برای گرفتن المثنی باید چند مرحله را طی کنید. یکی اینکه اصل شناسنامه و دو قطعه عکس بردارید و به دفتر اداره گذرنامه یافت آباد در تهران یا ادارات گذرنامه در استان ها بروید. آنجا به شما یک برگه اعلام فقدان می دهند که پر کنید، یک تعهد هم ازتان می گیرند که اگر گذرنامه تان را بعداً پیدا کردید در اولین فرصت پیدا شدن آن را به اداره گذرنامه اعلام کنید.

کارت پایان خدمت

گرفتن کارت پایان خدمت برای پسرها کابوس است. برای همین انواع راه ها را امتحان می کنند تا با دو دره بازی که شده این سند را بدون رفتن به خدمت سربازی بگیرند. اینجا ما قصد نداریم شما را نصیحت کنیم که کدام راه خوب است یا بد. ما فقط می خواهیم اهمیت کارت پایان خدمت را به شما نشان بدهیم.

گرفتن کارت

یا معاف می شوید یا متناسب با تحصیلاتتان یک سال و خورده ای را خدمت می کنید. اگر معاف شوید که چندان مشکلی ندارد. پرونده تان که کامل شد بعد از چند روز کارت می آید در منزلتان. برای گرفتن کارت معافیت باید گواهی پزشکی نظام وظیفه را همراه کپی شناسنامه، کارت ملی و چهار قطعه عکس زمینه روشن 4^3 همراه خودتان ببرید. اما اگر بنا به سربازی رفتن باشد حالا حالاها باید دنبالش بدوید تا کارتتان را بدهند. اول از همه اینکه باید طبق مصوبه اخیر مجلس متناسب با تحصیلاتتان یک سال و چند ماهی را خدمت کنید و بعد از آن هم اگر اضافه نخورده باشید باید بروید سراغ کار پرونده تان و آن را کامل کنید. تنها کاری هم که باید برای گرفتن کارت بکنید این است که یک تک پا تشریف ببرید نظام وظیفه و تسویه حساب کنید. وقتی همه این کارها را انجام دادید می توایند بروید خانه تا چند روز بعدش کارت را بیاورند در منزلتان.

چطور المثنی بگیریم

اگر خدای نکرده کارت پایان خدمتتان را گم کردید باید اول از همه به محل خدمتتان بروید و اعلام کنید که کارتتان گم شده است. بعد از آن شروع کنید به گز کردن پله های معاونت نیروی انسانی محل خدمتتان و منتظر باشید تا سوابق و شماره کارت پایان خدمتتان دربیاید. خود این کار ممکن است 3ــ2 روز از وقتتان را بگیرد. مدارک خاصی نیاز نیست چون پرونده شما تمام و کمال در آرشیو نظام وظیفه موجود است و فقط ممکن است همان پیدا کردن پرونده و به جریان انداختنش وقتتان را بگیرد. بعد از این هم که همه این کارها را انجام دادید برمی گردید خانه تان و منتظر می مانید تا کارت المثنی برایتان ارسال شود.

مدارک بانکی

اسناد بانکی معمولاً بی دردسر به دست می آیند. اما بعضاً بدجوری هم آدم ها را دچار دردسر می کنند. مثل همین چک های بانکی! شما هم اگر می خواهید از سر و ته اسناد بانکی سر در بیاورید این بخش را بخوانید.

گرفتن مدارک

اولین مدرک بانکی ای که لازم است هر کسی داشته باشد تا بتواند از تسهیلات بانک استفاده کند یک حساب بانکی است. حساب های بانکی چند دسته اند که معروف ترین آنها حساب پس انداز قرض الحسنه، حساب جاری و حساب سپرده سرمایه گذاری است. این حساب ها بعضی امکانات مشترک مثل کارت عابر بانک دارند و بعضی از مزایا و امکانات آنها هم اختصاصی است. مثلاً با افتتاح حساب قرض الحسنه می توانید در قرعه کشی بانک ها شرکت کنید. اگر می خواهید دست چک از بانک بگیرید و از حساب بانکی تان برای تجارت استفاده کنید باید حساب جاری داشته باشید. این روزها مهم ترین سند بانکی هم همان عابر بانک های خودمان هستند. برای گرفتن این کارت ها هم کار سختی در پیش ندارید فقط کافی است یک کپی شناسنامه و 10 هزار تومان پول ته جیبتان داشته باشید؛ آن وقت می توانید در هر شعبه ای و در هر نقطه ایران حساب باز کنید و کارت عابر بانکتان را طی حداقل 10 و حداکثر 30 روز دریافت کنید.

به چه درد می خورد

برای داد و ستدهای مالی، داشتن یک حساب بانکی معتبر مثل یک هویت برای شماست. برای همین اگر می خواهید یک هویت اقتصادی داشته باشید اول از همه باید یک حساب بانکی برای خودتان باز کنید.

پایان کابوس من

آرش راهبر
جناب سروان گفت که باید هر چه زودتر خودم را به کرمانشاه (محل تولدم) برسانم و از آنجا پیگیر ماجرای خرید خدمت سربازی شوم. فقط سه روز به آخر سال 79 مانده بود و انگار یک جوری همه زندگی ام وصل شده بود به این کارت. شب ها کابوس می دیدم و در خواب هر وقت از خانه بیرون می زدم همه از من کارت پایان خدمت می خواستند. حتی توی خواب می دیدم که آقای قرینه ــ سلمانی محلمان ــ هم دیگر موهایم را بدون نشان دادن این کارت کوتاه نمی کند.
صبح زود به کرمانشاه رسیدم و یکسره رفتم به حوزه نظام وظیفه. اداره در جایی بود به نام «نقلیه» و یادم هست که با 25 تومان کرایه تاکسی رسیدم آنجا. صبح اول وقت پرنده پر نمی زد اما همین که ساعت 8/5 را نشان داد سیل جوانانی که برای خریدن خدمتشان آمده بودند کل اداره را پر کرد.
به زور پول مربوط به خرید خدمت را جور کرده بودم و نگران بودم که به من نوبت نرسد. پنجره مخصوص دریافت مدارک که باز می شد دست صد نفر به داخل هجوم می آورد. لابه لای آن همه شلوغی فقط نیم دقیقه وقت داشتی که هفت کپی از یک برگه بگیری و آن را پر کنی و دوباره تحویل سرگروهبان بدهی. هر جور بود به کمک دو نفر از مراجعان مدارکم را تحویل دادم و با یک ساک اسکناس 200 تومانی خودم را به بانک ملی شعبه مرکزی کرمانشاه رساندم. مسؤول باجه با دیدن آن همه اسکناس فشارش رفت بالا و کلی سرم هوار کشید. تازه بعد از سه بار شمارش هر بسته اسکناس، حوالی ساعت یک بعد ازظهر از بانک زدم بیرون. در دستم سه قبض رسید بانکی بود که می توانستم بعد از عید نوروز بروم و با تحویل آنها کارت پایان خدمت را بگیرم. یادم هست که از آن شب تا وقت تحویل کارت پایان خدمت دیگر کابوس آقای قرینه را ندیدم. بعد از آن حسرت به دلم مانده که یک دژبان بلند قدی در خیابان جلویم را بگیرد و بگوید: «آقا کارت پایان خدمت دارید؟». و من با غرور بگویم: «بله، قربان بفرمایید...».

درویشعلی

محمد مهدی حاجی پروانه
درویشعلی؛ این اسم پیشنهادی پدر جوان برای نوزاد نورسیده اش بود؛ اسمی که از نظر مأمور ثبت احوال غیر مجاز بود و نمی توانست توی شناسنامه سبز رنگ نوزاد بنشیند توی خانه خالی نام او. اما از پدر جوان اصرار و از جناب مأمور انکار. پدر 20 سالش بود و این پسر هم فرزند دومش؛ آن قدر آن جلو کله اش را توی نیم دایره گیشه شیشه ای کرد و اصرار کرد که بالاخره داد همه در آمد. همه ما 25ــ20 نفری که توی صف بودیم، عجله داشتیم شناسنامه عضو جدید خانواده مان را بگیریم و برویم دنبال کارمان. قیافه پدرهای توی صف مانده دیدنی شده بود. یکی زیر لب می گفت: «این چه اسمیه واسه طفل معصوم انتخاب کردن؟». آن یکی بر عکس داشت قانون ثبت احوال را به چالش می کشید: «دیگه مردم اختیار اسم انتخاب کردن واسه بچه شونو هم ندارن». آن یکی به شوخی می گفت: «داداش یه شیرینی بگیری حله» و بقیه هم توی صف، غصه تلف شدن وقتشان را می خوردند.
بعد از چند دقیقه دعوا بالاخره جنگ مغلوبه شد و پدر جوان راضی شد اسم پیشنهادی نوگل نوشکفته اش را عوض کند. پیشنهادش هم به جای درویشعلی، فرزاد بود؛ تغییری که هم خنده معناداری را روی لب همه نشانده بود و هم لبخند معنادار جناب پدر را. موقعی که شناسنامه صادر شد و او شناسنامه فرزاد را گرفت، با لبخند فاتحانه ای گفت: «این شناسنامه دریشعلی منه». و ما و مأمور ثبت احوال و همه پدرهای بی اعصاب مانده توی صف با هم زدیم زیر خنده؛ خنده ای که کمی هم به تلخی می زد.
منبع:همشهری جوان، شماره 238

 

 


  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ صحبت جنجالی شیخ حسین انصاریان رو کی پیگیری کرده؟ اصلا خبر دارین؟
+ سلام شنیدید در پاکدشت چه خبره؟جنگه جنگ!!!!!!ولی مابی خیال و بیخبر.فردا میخوان 6تن از شهیدشدگان رو تشییع کنن.توروح شهداصلوات.
+ اخلاص در عمل یعنی چه؟