نفس المهموم
«نفس المهموم» آخرین و بهترین و مشهورترین مقتل موجود شیعه تألیف محدث متتبع محقق حاج شیخ عباس قمی قدس سره است. محدث بزرگوار کتاب را در سال 1335 ه. ق. که در جوار حضرت ثامن الائمه حضرت امام علی بن موسی الرضا علیهالسلام میزیسته تألیف نموده و در پایان کتاب این را گفته است. کتاب تاکنون بارها چاپ و منتشر شده است.
مرحوم حاج شیخ عباس قمی، که خدایم توفیق داده است شرح زندگانی درخشان او را در دو جلد بزرگ بنگارم و هم اکنون در شرف چاپ است، بیش از 80 جلد کتاب در علوم و فنون اسلامی از تاریخ و حدیث و حدیثشناسی (درایه) و رجال و تراجم و ادب و اخلاق و کلام و ادعیه و زیارات و غیره تألیف و تصنیف نموده است.
او به علاوه واعظ خلق و مواعظ منبرش کمنظیر و در نقل احادیث و مقتل ائمه اطهار بخصوص مقتل سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) استاد بلا منازع و سرآمد کارشناسان فن بوده است.
محدث قمی با سابقه ممتدی که در مطالعه تمام منابع اسلامی از شیعه و سنی دربارهی حالات امام حسین (ع) و وقایع کربلا داشته و پس از سالها که منبر رفته و خاص و عام را در جریان حوادث جانسوز واقعه رستاخیز حسینی گذاشته و با علم و اطلاعی که در این باره داشته، نفس المهموم را تألیف نموده است.
روضة الشهداء
روضة الشهداء به فارسی نوشته ملاحسین کاشفی سبزواری متوفی در حدود سال 910 ه. ق مشتمل بر شرح احوال امام حسن و امام حسین علیهماالسلام و بعضی از فرزندان و دودمان آنهاست.
ملاحسین کاشفی معاصر عبدالرحمن جامی، و پسر صفیالدین علی باجناق جامی بوده است. ملا حسین اهل سبزوار بوده که همگی شیعه بودهاند، و جامی ساکن هرات بوده که همگی سنی بودهاند لذا جامی که در هر دو شهر آمد و رفت داشته و منبر میرفته، سعی داشته تقیه کند، به همین جهت روضة الشهداء او کاملا به سبک شیعه نوشته نشده و از کتب معتبر در مقتل به شمار نمیرود.
بعضی را عقیده بر این است که «روضهخوان» از اسم همین کتاب او گرفته شده است؛ یعنی این کتاب را در منبر میخواندند و مردم میگفتند فلانی روضه خواند و به مرور ایام این لفظ به همه اهل منبر اطلاق شد.
کشف الغمه فی معرفة الائمه
این کتاب به زبان عربی و در دو جلد چاپ و منتشر شده است. مؤلف آن بهاءالدین علی بن عیسی اربیلی از مردم شهر اربل در نزدیکی موصل و شمال عراق، در یک خانواده کرد شیعه متولد شده است. او مردی دانشمند بوده و در بغداد اقامت داشته و در سال 693 هجری از دنیا رفته است.
اربلی کتاب کشف الغمه را در تاریخ چهارده معصوم تألیف کرده، و چون در زمان زوال دولت بنیعباس بوده و دیگر شیعه آن وحشت را از متعصبان نداشته است، لذا او در این کتاب بحث از امیرالمؤمنین علیهالسلام را بیش از سایر ذوات مقدسهی چهارده معصوم علیهمالسلام نگاشته است؛ به این معنی که 400 صفحه از جلد اول کتاب فقط دربارهی آن حضرت است به طوری که خود میگوید مقید بوده دربارهی هر کدام از چهارده معصوم نخست روایات اهل تسنن را بیاورد و بعد روایات شیعه را تا استدلال به آن نزد مخالفان محکمتر باشد.
در شرح حال حضرت ابا عبدالله الحسین علیهالسلام و قیام آن حضرت و آمدن به کربلا و شهادت حضرت و یاران باوفایش بیشترین مطلب را از کتابهای اهل تسنن آورده است. زیرا سنیان اهمیتی به نقل شیعه در ماجرای شهادت خامس آل عبا نمیدادند، و او برای الزام خصم این کار را کرده است.
به هر حال همان مقدار که او وقایع کربلا را نقل کرده کتابش در مقتل امام شهید جزو مآخذ است و علمای ما به آن استناد جستهاند.
مقولات او درست و قابل قبول است و چیزی که نادرست باشد در آن نیست.
کامل بهایی
این کتاب را عمادالدین حسن بن علی بن محمد طبری مشهور به «عمادالدین طبری» از علمای بزرگ شیعه در سدهی هفتم هجری به فارسی نوشته است.
مؤلف «روضات الجنات» مینویسد: «عمادالدین طبری در بعضی از مصنفات خود به قسمتی از طرائف احوال و لطائف اخبار خود از جمله قضیهی مناظرهاش با اهل بروجرد در منزه دانستن خداوند متعال از تشبه به مخلوق اشاره نموده است؛ از جمله اینکه وی از شهر قم به امر وزیر بهاءالدین صاحبدیوان شمسالدین محمد جوینی مشهور به «صاحبدیوان» (حکمران اصفهان بوده) به اصفهان نقل مکان کرد و هفت ماه در آن شهر ماند و مردم بسیاری از اصفهان و شیراز و ابرکوه و بلاد آذربایجان بر وی گرد آمدند و انواع معارف ربانی را بر وی خواندند و سادات و بزرگان و وزرا از وجود او بهره شدند». " 1 "
از اینجا معلوم میشود عمادالدین در اواسط سدهی هفتم هجری میزیسته و این معنی برای شناخت سابقه حوزه قم نیز اهمیت دارد.
محدث قمی در «فوائد الرضویه» از وی بدین گونه نام برده است: «الحسن بن علی بن محمد بن الحسن، عمادالدین طبری، شیخ عالم ماهر خبیر، متدرب " 2 " تحریر، متکلم جلیل، محدث نبیل، فاضل علامه، معاصر خواجه - نصیرالدین طوسی - و علامهی حلی - صاحب کتابهای شریف است. در اصول مذهب و تشیید قواعد دین و فقه و حدیث و غیره مانند... سپس 14 کتاب او را نام میبرد...» و میافزاید که بهاءالدین صاحب دیوان به وی عنایتی تمام داشت به همین جهت او کتابهایی را به نام وی تالیف کرده که از جمله «اربعین بهایی» در برتری امیرالمؤمنین علیهالسلام، و دیگر «کامل بهایی» در سقیفه، و در دیباچه کامل نوشته است که من چون «مناقب الطاهرین» و اخوات " 3 " آن را تصنیف نمودم، و آن جمله تولی بود، لازم بود در قسم تبری هم شروع کردن پس کامل تألیف کرد. هر دو کتاب مثل سیف و رمحی " 4 " بر مخالفان، و زیاده از سی هزار بیت است.
مثیرالاحزان (برانگیزنده غمها)
این کتاب از کتابهای مشهور مقاتل است. کتاب تألیف شیخ نجمالدین جعفر بن محمد بن نما حلی استاد علامه حلی، و متوفی به سال 645 ه ق. است. نظر به اینکه مؤلف از فقها و علمای بزرگ ماست، مقتل او نیز از اعتبار خاصی برخوردار است.
کتاب به زبان عربی است که زبان مادری مؤلف بوده، و نام کامل آن «مثیرالاحزان و منیر سبل الاشجان» است؛ یعنی برانگیزنده غمها و روشنکنندهی راههای اندوهها.
کتاب مثیرالاحزان، که از مآخذ علمای مقاتل بوده، نخست به پیوست جلد دهم بحارالانوار، و بعدها چند بار مستقلا چاپ شده است.